شیمیست خط خطی

می نویسم تا یاد بگیرم شادی را در عمق وجودم پیدا کنم

هر آدمی باید یک مشاور خوب برای خودش پیدا کند

  • ۱۲:۱۳

اصلا یکی از هدف هایم از وب نویسی این بود که احساساتم نسبت به اطرافیان را بازگو کنم بلکه به این شیوه راحت تر با وقایع کنار بیایم. اما هربار راجع به مشکلاتم علی الخصوص با پدرجان پست گذاشتم، دوستان نظر دادند که قدرشان را بدان که روزی از دستشان می دهی و حسرت می خوری و غیره! خب من هم در این باره لال شدم! هر چند که معتقدم یک رابطه اشتباه چیزی برای قدر دانستن ندارد مگر اینکه کاری برای اصلاحش بکنم.

خیلی وقت است با آقای پدر ظاهرا آتش بس داریم و همه چیز گل و بلبل پیش میرود اما در باطن من درحال تحمل کردنِ شرایط هستم :/ از آنجایی که بابا اصلا به مشاوره اعتقادی ندارد، تصمیم گرفتم خودم پیش مشاور بروم، گفتم شاید من دارم اشتباه رفتار می کنم که این واکنش ها را می بینم، یا شاید هم حق با من باشد و راهکاری یاد بگیرم تا تغییری در رفتار طرف مقابلم حاصل شود!

خلاصه مدتی ست بدون اینکه کسی بداند هر هفته وقت مشاوره دارم. خب می دانید من این مانع بیرونی (مشکلم با پدر) را بهانه کرده ام و کلی مانع درونی در ذهنم گذاشته ام که باعث شده در مسیر اهدافم حرکت نکنم و مدام ناراضی باشم. فعلا خانم دکتر روی موانع درونی من کار می کنند و اینکه چطور کارایی بیشتری داشته باشم :) اعتراف می کنم غلبه بر این طرحواره ها سخت است اما خوب پیش میرویم.

مدتی ست حالم بهتر شده، الان به جای تمرکز روی رفتارهای بابا (که قرار است در قدم های بعدی بهشان بپردازیم)، تلاش می کنم رفتارهای ذهنی خودم را تصحیح کنم. خیلی هم امیدوار شده ام که درنهایت اوضاع بهتر می شود. اصلا همین که یک نفر باشد که بگوید همیشه هم حق با تو نیست و از زاویه دیگری ماجرا را نگاه کند، حالت را خوب می کند چه برسد به این که راهکارهای عملی هم جلوی پایت بگذارد :)

  • ۲۷۰
پیش به سوی ناشناخته ها...
Designed By Erfan Powered by Bayan