- شنبه ۳ خرداد ۹۳
- ۱۸:۵۶
* این روزها مشغول گذراندن یک دوره توانایی تدریس از طرف آموزش و پرورش هستم، در اولین فرصت راجع بهش بیشتر می نویسم.
* دیروز یک تجربه جالب از سر گذروندم: چسباندن اطلاعیه تو روز روشن در سطح شهر! البته قبلا تو دانشگاه برای برنامه هایی که برگزار میکردیم زیاد این کار رو کرده بودیم. ولی چسباندن اطلاعیه تو دانشگاه کجا و تو شهر کجا! دومی خیلی خیلی اعتماد به نفس میخواهد آخه هر لحظه احتمال میدادم با یک آشنا برخورد کنم! حالا جالبه که تو دانشگاه اصلا این حس رو نداشتم و اتفاقا کلی آشنا می دیدم که از دیدنشون خوشحال می شدم و کمک هم می کردند. آخرش با اینکه عصر جمعه بود ولی اینقدر خیابان ها شلوغ شد که بیخیالش شدیم و امروز سپردیم به یکی از افرادی که این کارهای اجرایی تبلیغات شغلشونه :دی
* می خواستم یک کتاب خوب و کاربردی در زمینه محیط زیست به شاگرهای سال آینده ام هدیه بدهم قیمت چاپ جدیدش سه برابر شده!!! فعلا در حال جستجو برای یافتن کتابی با محتوای مناسب و قیمتی در اندازه جیب مبارک هستم.
- حکایت های معلمی
- ۴۱۱