شیمیست خط خطی

می نویسم تا یاد بگیرم شادی را در عمق وجودم پیدا کنم

دوباره صفری* شدم :دی

  • ۱۱:۴۵

بالاخره با یک هیجان کلاس اولی وار! در دانشگاه جدید ثبت نام کردم. از دیروز هم کلاس هایمان شروع شد :)

در کل همه چیز خوب است فقط هنوز ذهنم دست از مقایسه اینجا با دانشگاه قبلیم بر نداشته!

کارمندها و اساتید خیلی محترم و خوش برخوردی دارد یعنی کلی ذوق کردم، بعد داخل تریا یکی از بچه های مهندسی گفت: واو دانشکده شیمی خیلی بداخلاقن! یعنی فکر کنید ما کجا درس می خواندیم که الان اینجا به نظرم همه خیلی محترم می آیند! :)

فقط حیف که نظمشان کم است! مخصوصا سرویس ها که اصلا ساعت ندارد و به دلخواه حرکت می کنند! یک چیز دیگر هم هست، برخلاف انتظارم اینجا جو ساکت و کم تحرکی دارد :/ نمی دانم شاید هم در مقاطع پایین تر شور بیشتری برای کشف فعالیت های دانشجویی داشتم و الان حسش کمتر است!

اما هنوز یک واقعیت انکارناپذیر گوشه ذهنم مانده: بدجوری دلم برای آن دانشگاه لعنتی دوست داشتنی تنگ شده :( برای دانشکده مان، برای زندگی خوابگاهی و از همه مهمتر برای دوستانم. الان حس مدرسه رفتن را دارم صبح میایم کلاس عصر هم برمیگردم! شاید با گذشت زمان حس بهتری پیدا کنم. همیشه فکر می کردم مشتاق تغییرات و شرایط جدید هستم اما الان این حس درونی نشان میدهد خیلی هم درست فکر نمی کردم!

به هر حال دوست دارم به این حرف آلما عمل کنم: "یه قانونی هست که وقتی کسی یا چیزی رو رها می کنی، حتما کسی یا چیزی بهتر وارد زندگیت میشه" :دی

 

* صفری اصطلاح دانشگاه قبلیمان در توصیف دانشجوهای ترم اولی بود که از قضا با آدرس های دانشگاه آشنایی ندارند، سوتی زیاد میدهند و کلا صفر کیلومتر هستند. بعد یکی از تفریحات ما سرکار گذاشتن این طفلکی ها بود :)) البته من خیلی کم سر به سرشان می گذاشتم اما مورد داشتیم که یک بنده خدایی رو به جای بهداری فرستاده بودند جنگل های دانشگاه!

+ هرچی هم تلاش می کنم یه کم رنگ و رو به این قالب جدیدم بدهم یا حداقل عنوان ها را رنگی کنم، فایده ندارد! کسی کد تغییر رنگ تیترها و عنوان وبلاگ را میداند؟ من که هر کدام را تغییر میدهم اتفاقی نمی افتد!

سمیرا
دوستت ندارم.
چرااااااا؟؟؟ :/
عوضش من خیییلی دوست دارم :)
negar .s
این یه قانونه که همه ی اساتید شیمی فوق العاده بداخلاق و لجباز و غیرقابل انعطاف هستن..تو دانشگاه ما هم دانشکده شیمی به بداخلاقی معروفه :دی
مرسی قانون :))
با کمک قانون نسبیت الان اینجا به نظرم همه خیلی گل هستن :))
یک مردِ جدّی
آخه دانشگاهِ لعنتی دلتنگی داره؟!
هعی خودمم همینو می گفتم! الان فاصله گرفتم یادم رفته چی به سرمون می آوردن! شما هنوز تو عمق ماجرا هستی احساست واقعی تره :))
سمیرا
نمیدونم دیگه. آدم دندون درد که بگیره هیشکیو دوس نداره. بنویس اندر احوالات دانشگاه. راستی یه گروه انگلیش چت پیداکن وقتی اومدم ولاتتون منو ببر. دلم تنگه واسه اینجور برنامه ها. چقد نامردی که کلی منو میپیچوندی. اصن دوستت ندارم. آخ. درد میکنه
عزیزمی :)
تو رو که نمی پیچوندم برا اینگلیش چت ها تنبلی می کردم (دو نقطه نادم)
چشم. فعلا که یونی سوت و کورِ از هفته دیگه همه چی فعال میشه انگار، پیگیری می کنم :))
فا نو
انشالله روزهای خوبی رو تو این دانشگاه هم در پیش داری...
مرسیییی :))
انشاا...
نیمه سیب سقراطی
منم صفری ام ، بزن قدش [شپلق]

+ بیس قالبت رو عوض کن ! این قالب چرا منم هر کاری کردم هیچی ش عوض نشد ! برو روی قالب رنگارنگ کار کن ، بهتره :) هدر براش بزن ، رنگ هاشو عوض کن :)
شپلق :)))
اوکی مرسی از راهنماییت :) همین کارو می کنم البته الان فرصت ندارم تغییرات زیاد بدم کم کم عوضش می کنم :)
آی دا
عه الان منم صفری هستم :)))
اما صفری های ارشد دکتری آبدیده ان و مثل لیسانس گیج نیستن :))
آره خب ولی من با سیستم اینجا اصلا آشنایی ندارم! تو این یه هفته سوتی های در حد لیسانس هم دادم حتی!!! :))
آلبرت کبیر
مجددا تبریک میگم و امیدوارم بتونین قله های علم و دانشو پشت سر هم طی کنین :دی
مرسی :)
منم امیدوارم هرچه زودتر یک دفاع مقتدارانه داشته باشید! :))
آلبرت کبیر
با تشکر :)))
:))
خانم الفــــ
با آروزی موفقیت برای شما :) حس خیلی خوبیه..من که هیچ وقت دلم نمیخواد دوران دانشجویی تمام بشه :)
بلی دوران دانشجویی دوست داشتنیه :))
سمیرا
وبلاگ من دیوونه شده. میتونم اپ کنم. اما وقتی ادرس وبلاگو میزنم میگه این وبلاگ موجود نیس. چیکار کنم بنظرت
بلاگفا می باشی آیا؟
اگه آره دوباره سروراشون قاطی کرده
سمیرا
پرشین بلاگم. بد دیوونه شده
اونو که انگار فیلتر کردن!
سمیرا
چه دختر زشتی هستی تو. آپ کن دزگه حوصلم سر رفته
نمیییرسم!!! :////
ولی چشم سعی می کنم تا آخر هفته یه کاریش کنم :))
miss
Salam khanum doktor !
Khub hastid ?!

Gharaz az mozahemat matrah kardane yek soale ke sakht zehnamo dargir karde ! Icone e newTon !!!
Mikham bedunam tule tahsile maghta'e doktorie shimi chand sale ?!
Hadse man 6 sale !
Badesh inke bazeye zamanie mojaze tahsil bara hamin reshte maghta' ro tu amrica ham mikham bedunam !
Mochakeram pishapish az pasokhgueitun !
:) !
سلام
دکتری چهار ساله. البته تو رشته شیمی گاهی تا پنج شش سال هم طول می کشه. تو آمریکا هم همین مدته یعنی کلا رشته های علوم پایه در کل دنیا هم دروسی که پاس می کنن و کتابایی که می خونن و هم طول تحصیلشون مشابهه (منظورم تو دانشگاه های معتبره ها) البته دیدم کسایی رو که تو ولات خارجه سه ساله هم تموم کردن بستگی به پروژه اشون داشته :)
miss
+ bad az icone newton; icone ghahghast ke khob ja mund ! In : )))))))) !
Goftam begam ino hala yeho fek nakoni man vaghean tiripe newton bardam !! :-D
:دی
1 بنده ی خدا
نمیدونم ایا بجز ص.ا جاهای دیگه هم به ورودی جدیدا میگن صفری یا نه منتها میخواستم اشاره کنم مقایسه ها از اونجایی ممکنه بیاد که ص.ا به طرز عجیبی انعطاف نسبت به قانون وجود نداره.یعنی اگه تایم حرکت سرویس 7:00 عه،یک دقیقه دیرتر بیای سرویسو از دست میدی یا اگه فلان قانون اموزشی هست، انگار آیه نازل شده و باید یه آیه ی دیگه نازل بشه که بشه اون قانون رو کامل انجام نداد.
در اخر میخواستم اشاره کنم منم دلم برای اون لعنتی تنگ شده(فقط دوترمه که نرفتم. البته الان شما احتمالا واسه دانشگاه جدیده دلتنگ شدین)
سلام
چه پستهایی رو هم نشستی خوندی! دلم تنگ شد. اتفاقا اصلا دانشگاه جدید دلتنگم نمی کنه! نمیدونم ص.ا چی داشت که اینجوری آدمو گرفتار میکنه :)
در مورد قانون مداری هم کاااملا باهات موافقم، لامصب تعهد عجیبی به اجرای قوانین داشتن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پیش به سوی ناشناخته ها...
Designed By Erfan Powered by Bayan