- شنبه ۳ بهمن ۹۴
- ۱۹:۱۳
+ هر بار سوار اتوبوس می شوم ناخودآگاه ذهنم برای جلوگیری از برشته شدن در مسیرهای نسبتا طولانی، شروع به محاسبه جهت تابش آفتاب می کند! قطعا برای مسیر تکراری روزانه این محاسبات تکرار نمی شود. اما جدیدا محاسبات مذکورناکارآمد شده اند! حالا یا این تغییر زمان اندک در رفت و آمدم تاثیرگذار بوده یا زاویه تابش آفتاب با شروع زمستان تغییر محسوس داشته است!
+ قبلا گفتم که در طول مسیر دانشگاه کتاب صوتی هزار و یک شب را گوش می دهم؟ چند سال پیش این فایل ها را گوش میدادم اما دیگر حوصله ام نکشید و رهایشان کردم تا امسال که یک شب بیداری طولانی جرقه ای شد برای از سر گرفتن داستان و الان اواخر کتاب هستم!
زمان بچگی با برادرم عاشق داستان های هزار و یک شب بودیم و خیلی از داستان هایش را از کتابخانه امانت گرفتیم، اما آن کتاب ها گزینش شده بودند و داستان ها هم در راستای مناسب سازی برای گروه سنی کودک و نوجوان خلاصه شده بودند. این فایل های صوتی مربوط به کتاب اصلی هستند. با اینکه می دانم قهرمان اصلی کتاب شهرزاد قصه گوست اما هرچه داستان ها جلوتر می روند بیشتر به این نتیجه میرسم که روح مرد سالارانه بر آن ها حاکم است! و امکان ندارد به بچه هایم اجازه دهم تا پیش از آنکه به قوه تشخیص درست رسیده باشند کتاب اصلی را بخوانند. تنها نکته مثبت کتاب (که قبول دارم خیلی هم چشمگیر است) ماجراهای خیال انگیز و فانتزی آن است که باعث می شود مخاطب پر و بال دادن به رویاها و آرزوها را یاد بگیرد، اما حجم زیاد بی اهمیت جلوه دادن حقوق افراد مختلف جامعه، موجودات زنده، ادیان مختلف، نژادپرستی و... هم به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست!!! اساسا حیوانات در این داستان ها وضعیت اسفباری دارند، در اغلب داستان ها زنان یا شرورند یا جادوگر یا دسیسه چین یا بی وفا و خیانتکار! حتی در داستان هایی که دوشخصیت عاشق و معشوق اند ازدواج های متعدد امری بدیهی ست! داشتن معشوق، و عاشق زن یا مرد همسردار شدن هم قبحی ندارد! سیاه پوستان در این کتاب اغلب افرادی پست با ذات و اندیشه و کردار بد هستند! قتل آدم ها علی الخصوص زنان هم اهمیتی ندارد و قاتل به راحتی و خوشی زندگی اش را پی میگیرد! و...
خلاصه هر روز در مسیر رفت و برگشت داستان ها را گوش می دهم و متعجب می شوم! به راحتی قابلیت این را دارند که فیلمی ازشان ساخته شود و روی دست تمام سریال های ترکیه ای را بیاید!!! :|
- ۳۵۸