- چهارشنبه ۲۳ تیر ۹۵
- ۱۱:۳۸
از عید امسال تا همین الان حجم و سرعت حوادثی که باهاشون مواجه شدم فراتر از تصوراتم بوده...
خیلی وقتا دلم میخواست پناه بیارم اینجا، اما اینقدر همه چیز روی دور تند منقضی میشد که دیگه حس نوشتنشون هم میرفت...
خلاصه اینکه خیلی دعامون کنید.
پی نوشت:
* آخر هفته میرم کمک گلابتون بانو تا خونه جدیدشو بچینه، هفته دیگه هم عروسیشه :)
* خدایا شکرت برای شادی هایی که مدام میفرستی، واقعا بهشون احتیاج دارم...
- ۴۵۰