شیمیست خط خطی

می نویسم تا یاد بگیرم شادی را در عمق وجودم پیدا کنم

سال نو مبارک

  • ۱۷:۴۸

 

بهار

  • ۲۰۵

آخیییشش

  • ۲۳:۰۷

* به دلیل همان مصیبت دقیقه نودی بودن، از دو هفته قبل از کنکور تمام کارهایم را موکول کرده بودم به بعد از 15 اسفند! نتیجه اینکه از ظهر جمعه که از جلسه کنکور بیرون امدم تا امروز در حال دویدن هستم (که البته هنوز هم ادامه دارد!) از تعداد زیاد تکالیف و گزارش ها و برگه های امتحانی تصحیح نشده مدرسه تا وعده های خرید و خانه تکانی که به مادرجان داده بودم باعث شد در این ده روز اساسا احساس کنم 24 ساعت برای یک روز خیلی کم است!

تازه وسط این همه هاگیر واگیر پریروز گذاشتندم سرپرست اردوی مدرسه، کجا؟ کوه! وقتی برگشتم مامان گفت حالا که روحیه ات هم عوض شد با انرژی بیشتری به خانه تکانی ادامه می دهیم! (دو نقطه احساس بیچارگی!) خلاصه اینجانب با چشم های قرمز از خستگی و کم خوابی مشغول شستن و سابیدن می باشم.

پی نوشت 1: پارسال موفق شدم راضی اش کنم که بدون این همه خودآزاری هم سال تحویل می شود، نتیجه اینکه امسال با شدت دو برابر تحت فرماندهی مادرجان مشغول تمیزکاری هستیم با این شعار که "این خونه دو ساله اساسی تمیز نشده!" :| 

پی نوشت 2: اگر تا قبل سال تحویل پست جدید نگذاشتم، پیشاپیش سال نو مبارک :دی

  • ۲۸۸

دقیقه نود

  • ۱۲:۰۲

به نظر من دقیقه نودی بودن یکی از بیماری های خطرناک جامعه بشری است که باید راه چاره ای برایش کشف شود! از آنجایی که خودم از جمله افراد مبتلا به این درد مهلک! هستم، به تازگی متوجه شدم که به زمان کنکور خیلی نزدیک شدم :|

در نتیجه لیست کتاب ها و فیلم هایی که به دنبال تهیه اش بودم را کنار گذاشتم وب گردی هایم را تقریبا به صفر رساندم و تا 15 اسفند هم اینجا سر نمی زنم.

  • ۲۸۴

رویاهای من

  • ۰۸:۰۸

از وقتی مطلب پست قبل را در وبلاگ آلما خواندم، با خودم فکر کردم چندتا رویای مرده دارم؟ یادم افتاد قبلا همیشه به خودم می گفتم «چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد» اما حالا چی؟ الان برای رویاهایم چکار کردم؟ هیچی! مدتهاست نشستم یک گوشه و دارم غصه می خورم، برای استعدادهایم برای ایده هایم، برای عمرم، برای... همه چیز را انداختم گردن شرایط نامناسب تحمیلی، بدون اینکه تلاش کنم در همین شرایط فعلی بهترین کار ممکن را انجام دهم. من تبدیل به آدمی با رویاهای مرده شدم :( اما دیگر نمی خواهم ادامه اش بدهم. من برای رویاهایم تلاش می کنم از همین الان...

  • ۲۳۴

همچنان سرماخوردگی

  • ۱۱:۰۶

یعنی تا الان کسی بوده که بر اثر سرماخوردگی به دیار باقی رفته باشد؟!

در حالی که به نظر می آمد اندکی تا سلامتی کامل فاصله دارم طی یک حمله شبانه ویروس های سرماخوردگی کلیه سدهای دفاعی بنده را له کردند و روز تعطیل کارم به درمانگاه کشید :( درجا دوتا آمپول نوش جان کردم، دوتا هم برای امروز دارم:( آقای دکتر هم فرمودند اگر همان روز اول مراجعه کرده بودی به این روز نمی افتادی! ضمنا گفتند بهترین راه مقابله با سرماخوردگی پیشگیری است که همانا با خوردن مایعات گرم فراوان حاصل می شود، باشد که درس گیریم.

ما از این ماجرا نتیجه می گیریم که حداقل در عصر حاضر دم نوش های گیاهی توان مقابله با یک سرماخورگی را هم ندارند، پس به جای دل خوش کردن به این قبیل راه ها هرچه سریعتر به پزشک مراجعه کنید بلکن با چندتا قرص و کپسول ختم به خیر شوید :دی

  • ۳۰۸

نذری

  • ۱۶:۵۸

مدت هاست هر سال اربعین مامان به نیت سلامتی ما، شله زرد نذری می دهد. امسال مسافرتی پیش آمد که نذرمان به اربعین نرسید و در عوض امروز تهیه اش کردیم یعنی درواقع مامان دست تنها همه کارهاش رو کرد. من که بدلیل سرماخوردگی تمام کمکی که کردم پاک کردن مقدار اندکی برنج بود! صبح کله سحر هم سپردم بیدارم کنند که موقع ریختن زعفران پای دیگ باشم (واقعا خسته شدم! خودم می دونم :دی) بقیه دوستان و آشنایان هم نتوانستند برای کمک بیایند. (راستی ظرف ها رو هم تزئین کردم :دی) خلاصه اینکه امسال حس نذری رو نفهمیدم اصلا! :(

  • ۱۹۹

عزاداری

  • ۱۱:۱۵

به نظر من اگر یکی از این تکیه های عزاداری و یا مساجد جلو در ورودی یک نوشته نصب می کردند با این مضمون که در این مجلس، عزاداری به شیوه سین سین برگزار نمی شود، کلی مجلسشان شلوغ می شد به خدا! الان چند سالی هست که به دلم مانده به آن عزاداری های قدیمی بروم که روضه خوانش شبیه یکی از همین پیرغلامانی باشد که هرسال قبل از محرم ازشان تجلیل می کنند :( خب چه اشکالی دارد این مداحان جدید هم این شکلی عزاداری کنند؟دلنشین تر است که!

  • ۳۰۵

حجم وسایل

  • ۱۷:۲۰

این هایی که تو فیلم ها نشان می دهد موقع اثاث کشی فقط با یک چمدان راهی خانه جدید می شوند فوتوشاپ است آیا؟ یا من طفلک کلی وسیله دور خودم جمع کردم؟! هر جور حساب می کنم کمتر از دوتا چمدان بزرگ و هفت هشت تا کارتن اصلا راه ندارد!

  • ۲۵۳

اتوبوس

  • ۰۹:۰۰

* چرا بعضی ها فکر می کنند اگر موقع نزدیک شدن اتوبوس به ایستگاه از روی صندلیشان بلند شوند و احتمال ولو شدن کف اتوبوس را برای خودشان و سایر مسافران افزایش دهند، اتوبوس زودتر به ایستگاه میرسد؟!!!

  • ۲۹۲

رابطه کرایه تاکسی با اینشتن

  • ۱۶:۴۲

تاکسی

 

* در مسیر این روزهای اخیرم کرایه تاکسی هنگام رفت با کرایه برگشت فرق دارد! از آنجایی که در مسیرهای متفاوت دیگری هم به این پدیده برخورد کردم به نظر می رسد که خیابان های اصفهان یا شاید هم راننده تاکسی ها، از نظریه نسبیت انیشتن تبعیت می کنند یا شاید شهرداری اصفهان به تکنولوژی خطای دید در ساختار شهری دست یافته که ما شهروندان هر دو لاین خیابان ها را هم اندازه می بینیم، اما راننده تاکسی ها چشمشان مصونیت دارد و تفاوت طول دو طرف خیابان را به وضوح درک می کنند، در نتیجه تفاوت میزان کرایه بی دلیل نیست!!!

* چرا کسی نظارت نمی کند که همه تاکسی ها تاکسی متر نصب کنند آیا؟؟؟!!!

* این بی انصافی رانندگان محترم باعث شده صبح ها زودتر از خواب بیدار شوم تا مجبور نباشم مسیری را که به راحتی می توانم با اتوبوس بروم بخاطر اجتناب از دیر رسیدن با تاکسی طی کنم! که البته جزء عجایب زندگی من محسوب می شود چون به ندرت به کلاس های 8صبح سر وقت میرسیدم :دی

  • ۲۸۴
پیش به سوی ناشناخته ها...
Designed By Erfan Powered by Bayan